نوشته شده توسط : یه دختر باحال
پرستار تيمارستان، مي‌ره تو اتاق "قلي". مي‌بينه كه قلي داره اداي رانندگي در مياره. مي‌پرسه: قلي، داري چي كار مي‌كني؟ قلي مي‌گه: دارم با ماشين مي‌رم شمال! پرستاره مي‌گه: خيلي خوب، سفر خوش بگذره.

فرداش باز مي‌ره تو اتاق قلي، مي‌بينه اين دفعه آروم گرفته دراز كشيده. مي پرسه: چيكار داري مي‌كني؟ قلي مي‌گه: هيچي،الان شمالم و دارم تو ويلام استراحت مي‌كنم.

پرستاره هم درو مي‌بنده مي‌ره بيرون. بعد ميره تو اتاق غضنفر. مي‌بينه كه غضنفر افتاده رو بالشش و حالا ن.كن كي بك.ن! مي‌گه غضنفر چه غلطي داري مي‌كني؟ غضنفر مي‌گه: قلي كه شماله، از فرصت استفاده كرده و دارم ترتيب زنشو مي‌دم!!
Be TorKe MiGan Ba 3 Kalameye KorSet, DanDan, EshGh Ye Beyt Sheer BeGoO. MiGe: BanDe KorSet Chon Be DanDan BaZ ShOd / Ya Ali GoftimO EshGh AghaZ ShOd
پسر بچه تو حموم به باباش ميگه: بابا، اين چيه؟ باباش ميگه: ماكارونيه!
پسره ميگه: پس چرا يه دونه است؟ باباش ميگه: آخه تك ماكارونه

 

زیبا است که ببینیم کسی میخندد

و زیباتر اینکه بدانی خودت باعث خنده اش شده ای

 

 

ترکه میره مهمونی، شب موقع خواب صاحب خونه بهش میگه: جاتو کجا بندازم تو اتاق نی نی خوبه؟ ترکه با خودش فکر میکنه: کی حوصله گریه بچه داره. بعد به صاحب خونه میگه: نه ممنون همینجا تو حال خوبه! صبح پا میشه بره دشتشویی یهو یه دختر جیگر میبینه میگه: شما دختر فلانی هستین، اسمتون چیه؟ دختره میگه: نی نی. اسم شما چیه؟ ترکه میگه: من خر من گاو من الاغ من نفهم
(هيــــــــــــا)

 

 

رشتيه داشته زنش را ميكرده به زنش ميگه خانم جان يه جمله بگو هم شادم كنه هم خيلي ناراحت،زنش ميگه : وولاه ماله تو از همه رفيقات بزرگتره!!

 

 

 

زن به شوهرش میگه : تو هندوستان یک زن رو به قیمت یک گوسفند فروختند.. به نظر تو این بی انصافی نیست؟؟؟ شوهره میگه : نه اگه زن خوبی باشه می ارزه...

 

 

 

مادره داشته بچه رو ميزده و حين زدن بچه ميگفته خسته شدم از صبح تا شب به تو ميگم نكن بخور از شب تا صبح هم به پدرت ميگم بكن نخور

 

 

اطلاعیه شیطان : تا میتوانید گناه کنید گاز جهنم قطع شده از آتش خبری نیست

 

 

رئیس دیوونه خونه از تو پنجره حیاطو نگا می‌کنه میبینه همه دیوونه ها دارن گاز میدن به خیال خودشون متور سواری می‌کنن، ولی‌ یکیشون ساکت نشسته. میره پیشش میگه فک کنم تو خوب شدی، دیوونه میگه بپّر بالا منتظر مسافر بودم!

 

 

دلم به حال خدایی میسوزد که روز قیامت، بندگان از مقابلش گروه گروه عبور کنند و از خجالت و شرم نتواند سر بلند کند.

 

 

 

لره ميره غارحرا،جبرئيل بهش ميگه: اقراء؟ لره ميگه يعنى چى؟ جبرئيل ميگه يعنى بخوان! لره ميگه: بارون بارون بارون هى.

 

 

 

خدایا دعاهام که اجابت نمیشه لا اقل دلیوری بده بفهمیم رسیده

 

 

انگیزه شما از ازدواج چی بود؟
- که گشت ارشاد بهمون گیر نده

 

 

نمونه چك نوشتن يك لر:
231000 ريال معادل دوسه هزار تومان

 

 

 

ميخوان تركه رو دست بندازن يه چك بهش ميدن جاي مبلغ مينويسن : خدات تومن . تركه ميره بانك و گوني گوني پول مياره ! ميرن مي بينن ريئس بانك يه لره!!!!!!!!!!!!!!

 

 

 

صبح زود مادری برای بیدار کردن پسرش رفت. مادر: پسرم بلند شو. وقت رفتن به مدرسه است. پسر: اما چرا مامان؟ من نمی خوام برم مدرسه. مادر: دو دلیل به من بگو که چرا نمی خوای بری مدرسه. پسر: 1- همه بچه ها از من بدشون می یاد. 2- همه معلم ها از من بدشون می یاد. مادر: اُه خدای من! این که دلیل نمی شه. زود باش تو باید بری به مدرسه. ...پسر: مامان دو دلیل برام بیار که چرا من باید برم مدرسه؟ مادر: 1- تو الآن پنجاه و دو سالته. 2- تو مدیر مدرسه هستی

 

 

 

ترکه میره دزدی صاحبخونه بیدارمیشه میگه کی اونجاس ترکه میگه هیشکی گربه س بعععععععع

 

 





:: بازدید از این مطلب : 238
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 6 آبان 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: